ماجرای قتل عام روز ولنتاین چه بود؟

ظهر روز 14 فوریه سال 1929 «فرانک گوزنبرگ» با 14 زخم گلوله به بیمارستانی در شیکاگو منتقل شد. اما وقتی پلیس از او پرسید چه کسی به او شلیک کرده، او پاسخی عجیب داد: «هیچکس به من شلیک نکرده!» با اینکه گوزنبرگ خودش یک گانگستر معروف بود؛ اما به نظر میرسید از کسی که پشت این حمله است میترسد. گوزنبرگ سه ساعت بعد از دنیا رفت و پس از مرگش، آخرین قربانی قتل عام روز ولنتاین نامیده شد. او و شش عضو دیگر از گنگ «جرج موران» کنار دیوار یک گاراژ به صف کشیده شده و به رگبار گلوله بسته شدند. بسیاری بر این باورند که تبهکار مخوف «آل کاپون» پشت این حمله بوده است.
حدود ساعت 10:30 صبح 14 فوریه 1929 چهار مرد به گاراژ «موران» در خیابان کلارک شهر شیکاگو نزدیک شدند. دو نفر لباس افسران پلیس و دو نفر دیگر کت و شلوار و کراوات به تن داشتند. آنها با نهایت آرامش از ماشین خود پیاده شدند و نگاهی به اطراف انداختند. این چهار نفر برای بیزینس آنجا بودند اما نه آن بیزینسهایی که معمولا در روز روشن اتفاق میافتند.
در آن لحظه شش مرد و یک سگ ژرمن شپرد به نام «هایبال» درون گاراژ حضور داشتند. این شش مرد همگی مربوط به باند تبهکاری «جورج باگز موران» بودند. البته یکی از آنها یعنی «راینهارت شویمر» واقعا عضو این باند نبود و فقط دنیای مافیا از نظرش جذاب بود!
به غیر از شویمر، باقی افراد حاضر در گاراژ ترکیبی خشن از قاتلان، اختلاسگران و سارقان بودند. هیچ یک از آنها در آن صبح سرد فوریه انتظار هیچ چیز غیرعادی را نداشتند.
بیرون از گاراژ، چهار مرد ناشناس منتظر علامت بودند. تقریباً ساعت 11:00 شده بود که «آلبرت واینشانک» وارد ساختمان گاراژ شد. آلبرت رئیس یک کلاب شبانه در شیکاگو بود و شباهت زیادی به موران (رئیس گنگ داخل گاراژ) داشت. بهمحض ورود آلبرت، قاتلین به گاراژ هجوم بردند و کشتار روز ولنتاین اتفاق افتاد.
هیچکس دقیقا نمیداند در گاراژ چه اتفاقی افتاده است. آیا مردان موران وحشتزده بودند؟ آیا حملهی وحشیانه قاتلین را پای پلیس گذاشتند؟ در هر صورت هیچ فرقی نمیکند که گنگ موران در آخرین لحظات زندگیشان به چه چیزی فکر میکردند. آن هفت نفر در حالی که پشتشان به متجاوزین بود کنار دیوار به صف کشیده شدند. سپس غریبهها مسلسلهای تامپسون خود را بلند کردند و شروع کردند به تیراندازی.
رگبار گلولهها به بدن بیدفاع افراد موران میخورد و خون به اطراف پاشیده میشد. استخوانها میشکستند و اجساد به دیوار آجری کوبیده میشدند. در همین حین، سگی که در گاراژ بود زوزههای بلندی میکشید. هایبال از گلولهها در امان ماند و بعدا در حالی که به سپر یک ماشین بسته شده بود، در همان نزدیکی پیدا شد. جنایت روز ولنتاین به همان سرعتی که شروع شد، به پایان رسید. قاتلان ساختمان را ترک کردند و در باد و باران سنگین فوریه ناپدید شدند.
جسد شش نفر از گنگ موران در گاراژ روی زمین افتاد بود: «آلبرت کاچلک»، «آدام هییر»، «واینشانک»، «شویمر»، «جان می» و «پیتر گوزنبرگ».
فرانک گوزنبرگ برادر پیتر بهسختی خودش را به بیمارستان رساند و در همان روز درگذشت. اما هدف اصلی حمله یعنی موران بهطرز معجزهآسایی از حادثه گریخت. موران آن روز صبح به گاراژ نیامد.
از آنجایی که همهی افراد کشته شدند و هیچ شاهدی باقی نمانده بود، جزئیات دقیقی در مورد تیراندازی وجود ندارد. تا بهامروز ما فقط عکسهای وحشتناکی از کشتار روز ولنتاین در دست داریم. عکسهای دلخراشی که به ما نشان میدهند دقیقا داخل گاراژ چه اتفاقی افتاده است.تحقیقات پلیس در مورد قتل عام روز ولنتاین شروع شد. این تحقیقات جنایی در وهلهی اول روی رقیب مافیای شیکاگو یعنی «آل کاپون» متمرکز شد. چراکه این قتل عام مخوف، بوی استایل متمایز کاپون را میداد! جالب است بدانید آل کاپون در زمان کشتار روز ولنتاین فقط 30 سال داشت.
بیشتر از ده سال قبل از جنایت روز ولنتاین، باندهای موران و کاپون شدیدا در شیکاگو به رقابت مشغول بودند. افراد موران جزو ایرلندیهای شمال و افراد کاپون ایتالیاییهای جنوب شیکاگو بود. این دو تبهکار در دههی 1920 بر سر اینکه کنترل شهر دست چه کسی است درگیریهای سنگینی داشتند.
این درگیریها بهویژه زمانی که فروش مشروبات الکلی ممنوع شد به اوج خود رسید. هر یک از طرفین قصد داشتند کنترل بازار مشروبات را در دوران ممنوعیت بهدست بگیرند. عکس زیر متعلق به موران است.شاید نقطهی اوج این درگیریها را بتوان سپتامبر 1926 دانست. در آن زمان موران و افرادش از کنار رستورانی در شیکاگو رد میشدند و متوجه شدند کاپون و افرادش آنجا هستند. اینجا بود که در حین عبور کردن از کنار رستوران افراد کاپون را به رگبار بستند و بیش از 1000 گلوله روانه رستوران کردند. کاپون از این حمله جان سالم به در برد. بسیاری معتقدند این حادثه عطش قتل موران را در دل کاپون زنده کرد.
کاپون با شنیدن اینکه موران برای سرش 50000 دلار جایزه گذاشته، تصمیم گرفت از خالهزنکبازیهای سابق دست بردارد و ضربهی جدی خود را وارد کند. در هفتههای منتهی به کشتار روز ولنتاین، موران روی دزدیدن یک محموله ویسکی کانادایی کار میکرد. کاپون روی شرکت تولیدکنندهی ویسکی سرمایهگذاری زیادی کرده بود.
موران عملیات غیرقانونی معامله ویسکی خود را در گاراژ شرکت SMC Cartage در خیابان کلارک انجام داد. جایی که بعدا به محل قتل عام روز ولنتاین تبدیل شد. تاریخنگاران معتقدند این تحرکات موران باعث شد صبح روز 14 فوریه افراد کاپون به مردان موران حمله کنند و آن حادثه فاجعهبار را رقم بزند.
اما بهاحتمال زیاد هدف اصلی جنایت روز ولنتاین، خود شخص موران بود. آن روز موران کمی دیر به گاراژ رسید و وقتی به آنجا نزدیک شد، با دیدن ماشینهای پلیس برگشت و بهسمت دیگری رفت. کمی بعد به یک کافه رفت و قهوهای خورد؛ بدون اینکه از قتل عام مردانش باخبر باشد. آنجا یکی از همکارانش را دید که به او گفت از گاراژ دوری کند، چراکه بهنظر میرسد تحت حملهی پلیس قرار گرفته باشد.
هر کسی که مردان موران را کشت، بههدفش دست یافته بود. قدرت موران پس از کشتار روز ولنتاین بهشدت تضعیف شد. او دیگر تبهکار برتر شیکاگو نبود. بااینحال تا بهامروز هیچکس نفهمیده چه کسی واقعا پشت این جنایت بوده است.
تحقیقات پلیس نشان داد این حادثه احتمالا مقصران دیگری هم داشته است. «بایرون بولتون» که ظاهرا یک گانگستر سطح پایین و البته مرتبط با کاپون بود، بعدها ادعا کرد کاپون این حمله را در اکتبر یا نوامبر 1928 برنامهریزی کرده است.
بایرون صبح قتل عام بهعنوان مراقب در اطراف گاراژ قدم میزد و کارش این بود که بهمحض ورود موران علامت بدهد. او آلبرت واینشانک را با موران اشتباه گرفت و به قاتلین علامت حمله داد. بولتون هیچوقت در اظهاراتش بهروشنی اشاره نکرد قتل عام روز ولنتاین کار آل کاپون بوده است. او در این باره به پلیس گفت: «فقط کاپون میتواند چنین جنایتی مرتکب شود.»
از آنجا که سطح ابهام در این پرونده بالا بود، پلیس مدام به این سوال برخورد میکرد که آیا واقعا کاپون مسئول کشتار روز ولنتاین است؟ چرا که موران و افرادش دشمنان زیادی داشتند.
اول از همه، تیراندازان لباس پلیس به تن داشتند. اگرچه این احتمال ضعیف است، اما همچنان ممکن است این حمله توسط پلیس شیکاگو انجام شده باشد. وقتی گروهبان «توماس جی لوفتوس» به محل حادثه رسید، متوجه شد گوزنبرگ هنوز نفس میکشد. از گوزنبرگ اینطور شنید که پلیس این کار را انجام داده.
بازرسان در ابتدا این احتمال را رد کردند، اما بعدا بهدرستی این ادعا مشکوک شدند. چرا؟ چون ظاهرا موران و افرادش قبلا مشروبهایی از برند «بوتلگ» را از یک پلیس کلاهبردار دزدیده بودند. بنابراین کشتار روز ولنتاین میتواند صرفا انتقام پلیس از افراد موران باشد.
اما اگر داستان از این قرار بوده، این سوال بهقوت خودش باقیست که چرا مهاجمان هزاران دلار پول در جیب قربانیان گذاشته بودند؟
یکی از نظریههای کشتار روز ولنتاین به «باند بنفش» (Purple Gang) اشاره دارد. این باند در منطقه دیترویت مستقر بود و ارتباطات مخفیانهای با کاپون داشت. شاید هم یکی از تئوریهای دیگر انگیزهی سیاسی را مطرح میکند، چراکه کاپون و موران هر دو از نامزدهای مختلفی در انتخابات حمایت میکردند.
برخی هم گمان میکنند حمله کار خود شخص موران بوده است! شاید بهایندلیل که از برادران گوزنبرگ کینههای قدیمی بهدل داشته است. از طرفی یک دلیل دیگر هم برای هدف قرار گرفتن برادران گوزنبرگ وجود دارد. آنها چند هفته قبل از حادثه یک آتشنشان جوان را کشته بودند و خانوادهی آتشنشان قصد انتقام داشتند.
«دیوید استنزبری» بازپرس ارشد پرونده درباره کشتار روز ولنتاین میگوید: «من میتوانم 50 انگیزهی مختلف را برای این جنایت نام ببرم.»