در اعماق جنگلهای تاریک و مهآلود، جایی که نور خورشید بهسختی از میان شاخههای درهمتنیده نفوذ میکند، عمارتی قدیمی و متروکه خودنمایی میکند که محلیها آن را «خانهی نفرینشده» مینامند.
این عمارت، با پنجرههای شکسته و دیوارهای پوشیده از خزه، گویی از دل داستانهای ترسناک بیرون آمده است. سالهاست که هیچکس جرئت نکرده حتی به دروازههای زنگزدهاش نزدیک شود، اما داستانهایی که دربارهی آن در گوشه و کنار شهر زمزمه میشود، همچنان زنده است و هر شنوندهای را به لرزه میاندازد.
میگویند این عمارت زمان...